ابله های کودن احمق
خدایا؟ خسته ام. به شدت معلومه باید کار جدید پیدا کنم و بعد این جا رو نرم ولی هیچ غلطی نمی کنم بس که نا ندارم. اه، گندشو درآوردم. پس فردا هم عیده و واقعا دلم نمی خواد حالم تو تنهایی هام این همه گرفته باشه. تو یک کم ضرب بگیری من خودم می رقصما.😒
اه که همه ی غلطا رو خودم باید تنهایی کنم. فعلا هم که تنهایی هیچ غلطی نمی تونم کنم. یک عالمه خشم و حس تحقیر هم درم تلنبار شده. دوست دارم سر دو سه تا ابله احمق کودن داد بزنم.
الان نیم ساعته از کار رسیدم استدیو. اول که پنج دقیقه تو حیاط نشستم. بعدشم تا الان با لباس بیرون رو اون صندلی دو نفره چوبی قراضهه تو هال نشستم. جعفری؟ خاک بر سرت. خاک سر من. خاک بر سر همه ی ابله های کودن احمق!
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 22:48 توسط ف
|